آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 109
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 1723
بازدید کل : 19133
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

 نوروز

نوروز كه مياد همه بدنبال نو كردن و خريد و خونه تكوني و ... هستند هر چند مهمترين سنّت آن بازديد از بستگان،خويشاوندان دور و نزديك،دوستان و ... هست كه ارزش اين كار در بين ساير كارهايي كه در نوروز انجام مي شه از همه بيشتره شايد معناي باطني آن يكي شدن،وحدت ، صلح و دوستي بوده و ما آنرا فراموش كرديم خداوند مي فرمايد ما از آب در زمين تحوّلي ايجاد مي كنيم و زمين مرده را زنده مي كنيم و از آن رستنيها را بوجود مي آوريم.سئوال اينجاست كه چرا نگفته در آدم يا انسان هم تحوّلي ايجاد ميكنيم؟ مگه انسان نياز به تحوّل نداره؟ البته كه داره منتها به واسطه اينكه ظرف شعور انسان به دست خودش هست خداوند اين كار را به خودش واگذار كرده مثله اين مي ماند كه انساني هفتاد سال عمر مي كند ولي هيچگونه دگرانديشي و يا تغيير و تحوّلي در او ايجاد نمي شود و همچون آب يك بركه راكد و ثابت مي ماند و آخرش هم كه معلومه تبديل به گندابي خواهد شد كه ديگران ازش گريزان مي شوند.يعني  آدم متعصّبي كه همچون سنگ و جماد تغييري ندارد البته ناگفته نماند كه سنگ و جماد هم در حال تحوّل هستند و كساني كه تخصّص اين كار را دارند خوب مي دانند كه از لحاظ مكانيكي و شيميايي تغيير پذيرند.نوروزها آمد و رفت و همه بدنبال نو كردن و تجديد فقط ظاهر بوديم دريغ از اينكه توجّهي هم بايد به باطن داشته باشيم."اي برادر تو همه انديشه اي  مابقي خود استخوان و ريشه اي" اگه قرار باشه كه اصل وجودمان انديشه باشه پس چرا در نوروز به فكر انديشه ي جديد ،تفكّر جديد و بينش جديد نيستيم؟چرا سعي نمي كنيم از تعصب و جاهليّت گذشته دست برداريم؟و راهي نو را پيشه سازيم؟مگر همه ي رسولان نيامدند كه با تعصّب و جاهليّت مبارزه كنند؟و اين بند نامأنوس را از پاي تفكّر و انديشه ي بشر باز كنند؟تا كي قراره كه در بند تفكّرات و انديشه ي قديمي بخصوص ماقبل خودمان باشيم و اشتباهات آنها را تكرار كنيم و از همه بدتر به نسل بعدي هم همان را منتقل كنيم ؟آيا اين يك خيانت آشكار و عظيم نيست؟ مگر وقتي كه خدا فرمود پيامبري ختم مي شود به اين معنا نيست كه آدم به شعور و عقل كافي رسيده و از آن پس خودش با استمداد از خداوند(اهدناالصراط المستقيم)و الگو قرار دادن آنها راه خودش را پيدا كند و به سمت آزادانديشي و تغيير و پويايي در پيشرفت و توسعه زندگيش قدم بردارد و اركان علم و آگاهي را بدست گيرد و خود خليفه باشد و كار خودش را بگرداند؟آيا به اين نتيجه نرسيديم كه ما(تمامي ابناء بشر از هر قوم و هر قبيله،از هر نژاد و هر كشور،از هر دين و هر مذهب، از هر ...)بايد خودمان دست در دست يكديگر بدهيم و جامعه بشري را به صلح پايدار،علم و آگاهي و حكمت برسانيم؟(جنگ هفتادو دو ملّت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند)يا متوجه نشديم آنكه بر ما حكومت مي كند نا آگاهي ،تعصب و جاهليت است؟آيا متوجه نشديم كه آنها با تفرقه افكني بين همه ي آدميزاده ها فقط چوب قمار خود را به عنوان برگ برنده بر مي دارند و با همان چوب همه ما را همچون موجوداتي بي روح و بي شعور مي رانند و به هر سمت كه خود مي خواهند ما را مي برند؟اگر سمت آنها به گفته ي خودشان سمت خدا بود پس چرا پس از گذشت اين همه زمانها هنوز بين بشريت تفرقه و نفاق وجود دارد؟چرا براي همه ي ما دشمن فرضي ايجاد كرده اند تا مبادا به دشمني آشكارشان پي ببريم؟خداوند مي فرمايد:"اي اهل ايمان بياييد بر سر كلمه اي(خدا)كه با هم اشتراك داريد بايستيد و براي خدا شريك قائل مشويد" آيا مي دانيد مفهوم اين آيه چيست؟ اين كه پس هر چه تا كنون به ما گفته اند شايد درست و خدايي نبوده و به سمت شرك يعني همان تفرقه بوده است و براي همين هم هست كه هر كسي داد  خود را بر سر ديگران مي زند و عوض اينكه بگويند ما همه با هم هستيم مي گويند نه، ما با شما فرق داريم و ما از شما برتر و بالاتريم .... حالا وقت آن است كه انقلابي در قلبهايمان ايجاد كنيم و جور ديگري ببينيم و حالمان را به خوبي تغيير دهيم و با تدبّر و انديشه در عظمت هستي،يگانه بودن آن را با خودمان و خداوند درك كنيم و همه ي موجودات را همچون خودمان دوست داشته باشيم و در همه جهان به صلح ودوستي و كسب آگاهي از خداوند بزرگ بيانديشيم. اميدوارم در تمامي جهان و هستي صلح ايجاد شود و فقط خدا،دوستي و محبِّت حاكميِّت پيدا كنند....    ادامه دارد ....   نوروزتان پيروز  

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: